سه تفاوت در سوگواریهای پایتخت و شهرستان
سپتامبر 26, 2017 در 10:46 ق.ظ توسط admin
این روزها که به مدد رسانههای جدید میتوانیم به سادگی سری به اقصینقاط کشور زده و با فرهنگ و سنن مناطق مختلف آشنا شویم، مشاهده تصاویر سوگواری در برخی شهرها و شهرستانهای کشور برای اهالی پایتخت بسیار جالب و تعجببرانگیز شده است. گویی اینهایی که خود سالهای سال در همین کشور زندگی کرده و هر سال هم سوگواری محرم را به یاد دارند، در مشاهده تصاویر جدید نقش همان توریستهای خارجی را بازی میکنند که از کل مراسم در شگفت شدهاند. به باورم، این مساله ریشه در سه تفاوت عمده میان سوگواریهای پایتخت با برخی شهرستانهای سنتی کشور دارد.
نخست وجود یک سنت کاملا ریشهدار در نمونههای شهرستان است. کاملا مشخص است که همه تکلیف خودشان را میدانند. از عزاداران گرفته تا نوحهخوان. اینکه کی سینه بزنند. کی سکوت کنند. کی بر سر بکوبند و کی با نوحهخوان همراه شوند. سالهای سال است که به همین شیوه عمل کردهاند، سنتشان را نسل به نسل انتقال دادهاند و حالا همه چیز آداب مشخصی پیدا کرده است. درست بر خلاف مداحیهای پایتخت که هرکس تلاش میکند هرسال و ای بسا در هر جلسه به ابتکار خودش دست به خلاقیت و نوآوری جدیدی بزند و همه را غافلگیر کند. تا آنجا که چند سال پیش یکی از حضرات مداح در حرکتی حیرتانگیز فرزند خودش را جلوی چشم حضار زیر باد مشت و لگد گرفت!
تفاوت دوم در آلات و آداب سوگواری است. در بسیاری از نسخههای شهرستانی که من میبینم هیچگونه آلات موسیقی به چشم نمیخورد. از سالها پیش در تصاویر تلویزیونی با نسخه سوگواریهای اهالی جنوب در نوحههای «کویتیپور» آشنا شده بودیم. حالا هم تصاویری از یزد یا کاشان ارسال میشوند که در تمامی این موارد، تنها آهنگ موجود، صدای مداح است و ضرباهنگ سینهزنی سوگواران. مقایسه کنید با پایتخت، که مداحان باید به پیشرفتهترین سیستمهای رقص نور، اکو، جاز و سنج و طبل و ارگ و هرآنچه یک کنسرت راک نیازمند است مجهز باشند. طبیعی است که چنین ملغمهای را فقط یک رهبر ارکستر میتواند هماهنگ کند و در غیاباش خروجی کار معمولا یک نوای بدآهنگ و گوشخراش خواهد بود.
در نهایت، اشعار و درونمایه سوگواریها. یکی دیگر از نقاط اختلاف آشکار است. مداحان پایتخت تقریبا از خیر هیچ آهنگ پاپ و ای بسا لسآنجلسی نگذشتهاند و روی ضرباهنگ هرکدام یک شعری به ابتکار خود سوار کردهاند که گاه محصول کار با توجه به خاطره مشترک شنوندگان از ترانه اصلی بسیار مبتذل از کار درآمده است. فحوای کلام نیز روز به روز از گفتاری فاخر و قابل تامل فاصله گرفته و مترادف با پوچی هرچه بیشتر مداحان، بیشتر و بیشتر در وادی ابتذال فرو رفته است. حالا یکی سگ اصحاب علی است، آن یکی عو عو میکند و … مقایسه کنید با نسخه حاضر، جایی که در کمال خوشسلیقگی، مطلع نوحه، از شاعری انتخاب شده که خود نماد شهادت در راه آزادگی بود. تردیدی نیست که همین حسن انتخاب نشان از پیوستگی و سنت مستدام این سوگواری دارد که شاید از همان انقلاب مشروطه به یکی از ابزارهای آزادیخواهی بدل شده است. صحنهای که صدها تن یکصدا ترانه «فرخی یزدی» را فریاد میزنند صحنه تکاندهندهای است. با هر مرام و عقیدهای که باشید، هوس میکنید با این جمع همراه شوید و نقشی در این هارمونی ایفا کنید.
سیامک عبداللهی
فعال فرهنگی و اجتماعی
برچسبها:سیامک عبداللهی, عاشورا, عزاداری, محرم, مداح, نوحه, یزد, یزدِ آگاه