۰

گفتگو

راه نوآوری باز است

سپتامبر 24, 2017 در 12:00 ب.ظ توسط

گفتگوی امین ملک ثابت با مصطفی محسن زاده، نوحه خوان هیئت کوچه بیوک

لطفا ابتدا مختصری از خودتان بفرمایید؟
مصطفی محسن زاده بافقی متولد 1360 خواندن را سال سوم ابتدایی با قرآن صبحگاهی، سر صف مدرسه شروع کردم، پنجم دبستان دررشته ی قرائت در ناحیه مقام ممتاز را کسب کردم. البته همواره در گروه سرود مدرسه حاضر بودم. سال دوم راهنمایی به طور رسمی وارد یک گروه موسیقی سنتی شدم به سرپرستی آقای آرایی و زیرنظر استاد مهنام. شش ماه بعد از آن در کنار موسیقی، نوحه خوانی هیئت کوی سعدی را آغاز کردم. سوم راهنمایی مقام اول اذان را درکشور کسب کردم. موسیقی و نوحه را در کنار هم ادامه دادم تا اینکه در دانشگاه علامه تهران قبول شدم و مراحل اولیه صداسازی را زیر نظر آقای امیر تفتی و ردیف را نیز در محضر استاد مجید کیانی آموختم. در تمام این سالها نوحه خوانی را ادامه دادم و در این میان همکاری با کانون پرورش فکری، در کنسرت شیخ صنعان و آهنگ سازی اثر رستم و سهراب و خوانندگی در کنسرت لیلی و مجنون و نهایتا همکاری با آقای امیدی در گروه موسیقی راز به عنوان خواننده و دستیار آهنگساز از فعالیت هایم بوده است.
تحصیلاتتان در چه رشته ای است؟
لیسانس علوم اجتماعی از دانشگاه علامه طباطبایی دارم. البته در مقطع فوق لیسانس در رشته ادبیات فارسی یک ترم تحصیل کردم و انصراف دادم.
از ابتدای فعالیت با کانون پرورش فکری همکاری داشتید. فکر می کنید این مجموعه چه نقشی در رشد و شکوفایی شما در زمینه موسیقی داشته است؟
سال چهارم دبستان وارد مجموعه کانون پرورش فکری شدم و از همان زمان موسیقی به طور جدی وارد زندگی من شد. ابتدا بیشتر علاقه داشتم در کلاسهای نجوم کانون شرکت کنم، اما آقای اکبرزاده، سرپرست گروه سرود این مجموعه من را تشویق کردند که به این گروه بپیوندم، زیرا معتقد بودند استعداد و صدای خوبی دارم، بعد از آن گروه سرودی تشکیل شد و من هم خواننده آن شدم. همین امر نقطه عطفی شد که موسیقی را جدی¬تر دنبال کنم. بعد از آن در دوران دبیرستان به عنوان مربی سرود با کانون همکاری کردم که یک بار مربی گروه نوحه خوانی و یک بار هم مربی گروه تئاتری که باز هم در آن نوحه خوانده می شد، بودم.همین ارتباط با کانون توفیق همکاری در کنسرتها و اجراهای دیگر و نهایتا آشنایی با مجموعه ی گروه راز را برایم به ارمغان آورد.
چرا به سمت نوحه خوانی رفتید؟ چه دغدغه ای باعث این کار شده که هنوز هم باوجود گذشت سال های بسیار فعالیت شما ادامه داشته است؟
در سنین نوجوانی انگیزه و احساس خاصی به نوحه خوانی نداشتم، حتی در کودکی خیلی نمی توانستم محبت و توجه مردم را به خاطر فعالیتم در عرصه موسیقی درک کنم و چون برایم امری بدیهی بود علت توجه دیگران را متوجه نمیشدم.
البته نوحه خوانی تجربه جدیدی بود،ازآشنایی با مجموعه ی هیئت گرفته تا شیوه ی خواندن و جواب و تمرین و رفتن به مجالس مختلف و در کل آیینهای عزاداری و بستری بود برای افزودن دانش در این عرصه.
در اواخر حضورم در هیئت سعدی نسبت به آهنگ و شعرهایی که می خواندم حساس تر شدم، زیرا تجربه ام بیشتر شده بود. برای مثال بحر طویلی ساختم که فرمت آن با تمام بحر طویل هایی که تا آن زمان گوش کرده بودیم فرق داشت. پیش از آن -تقریبا 20 سال- قبل آقای حسین اصحاب بحر طویلی خوانده بودند و دیگر کسی این کار را نکرده بود یا اگر هم بود بسیار اندک و با همان شیوه های سنتی. این بحر طویل با سه ضرب آغاز می شد و زمانی که به اوج می رسید تک ضرب یا اصطلاحا واحد می شد. به دلیل ذات بحر طویل و طولانی بودن آن خیلی ها زود خسته می شوند و تک دست سینه می زنند که این امر از تاثیر آن می کاهد، اما با این شیوه خوشبختانه اینگونه نشد و هربند به جواب ختم میشد. در بند اول به میدان رفتن حضرت ابوالفضل را و جنگ حضرت را روایت میکردیم و در بند دوم به آب رسیدن حضرت و اما در بند سوم که داستان شهادت حضرت بود از حالت بحرطویل و رجزخوانی به نوایی سنگین با شعری جانسوز ختم میشد و جواب آخر بازخوانی این شعر معروف بود: ای اهل حرم میرو علمدار نیامد…
این اتفاق از این جهت در آن زمان رخ داد تا علاوه بردلچسب تر شدن بحر طویل و تاثیر بیشتر روی مردم، این سنت نیز احیا شود.
اینطور که گفته شد، آیا دغدغه شما نوآوری و احیای سنت ها با حفظ ساختار برای تاثیرگذاری بیشتر بود؟

وآوری با حفظ ساختارسنتی تعریفی است که من و شما امروز و با گذشت سال های زیاد از این اتفاق به آن رسیده ایم. شاید هم اصلا هیچ کس این تعریف را به کار نبرد، زیرا ابتدا باید ساختار سنتی و نوآوری را به تنهایی بشناسیم و بعد از آن این دو را تلفیق کنیم. همه هیئت ها از آن سالی که من به یاد دارم، دوست داشتند کاری متفاوت انجام دهند، اما به دلیل نبود و یا کمبود آگاهی در این عرصه، مخصوصا در میان هیئتی ها و نوحه خوان ها به استثنای یک یا دو نفر، بقیه یا مقلد بودند و یا با توجه به فضای ذهنی خود وارد این عرصه می شدند. نهایتا از 100 کار تنها یکی متفاوت و یا خوب از آب در می آمد. نکته دیگر اینکه این عرصه خیلی تخصصی نشده بود. حتی کسانی مانند من نیز که تخصصی موسیقی کار می کردند باز هم آنطور که باید توجه نداشتند و البته تنها ملودی و شعر عوامل توفیق یک اثر نیستند و موارد دیگری هم مانند جمعیت و صوت و مدیریت هیئت هم در به ثمر رسیدن یک اثر خوب دخیلند.
در آن سال ها به جز استاد سعادتمند که کارهایشان بحث برانگیز، متفاوت و قوی بود، نمی توان جزنام بردن یکی – دو اثر کسی را نام برد.
شما در هر سال در ایام محرم افق های تازه ای را به روی مخاطبان گشودید و به عنوان هنرمندی شناخته شده اید که همواره به دنبال تجربه های تازه است. به نظر شما تا چه زمانی می توانید این نوآوری را ادامه دهید؟ اصلا قرار است ادامه دهید؟
دغدغه من در چند سال گذشته در خواندن مرثیه ها، انتقال حرف درست و خوب بوده است. البته خیلی ها درست و خوب حرف می زنند، اما تکراری است من دوست داشتم حرفی بزنم که کمتر گفته شده و حقیقت باشد البته با سبکی متفاوت. سعی خود را در این زمینه کرده ام، اما همیشه موفق نبوده ام. ضمنا نمی خواستم صرفا متفاوت بخوانم تا دیده شوم.
همیشه در آهنگسازی نخستین چیزی که در نظر می گیرم لذت بردن سینه زن است، زیرا باید حداقل از آهنگ و بعد از آن شعر خوششان بیاید تا بتوانند حداقل 10 شب و هر شب 3 تا 4 مکان مختلف مرا همراهی کنند. اگر تاثیر نپذیرند و حس نگیرند نمی توانند آنچه را که باید انتقال دهند. بعد از آن مفاهیم نقش عمده ای دارند، به طوری که باید با اقبال عمومی مواجه شود که این هنر شاعر است. به همین دلیل اگر این کار را ادامه داده ام ابتدا خوشامد هیئت و مردم و دوم انتقال معانی زیبا و تاثیرگذار بوده است. طی این سال ها سعی شد فرم هم تغییر کند. خوشبختانه راه نوآوری بسته نیست و تا زمانی که شخصا توان داشته باشم دوست دارم در عرصه مرثیه خدمت کنم، زیرا به عقیده خودم، من صدای متوسطی دارم، اما به دلیل تجربه ای که دارم شاید بتوانم خوب از آن استفاده کنم. خیلی ها هستند که در عرصه ی موسیقی این کار را انجام می دهند و صدای زیبایی دارند و عمر خود را وقف این کار کرده اند و هدفشان نیز خواندن تصنیف و آواز و برگزاری کنسرت است. اما هیچگاه دغدغه من این نبود، بلکه بیشتر دوست داشتم صدایم را در راه اهل بیت خرج کنم، البته نه از جنسی که خیلی ها دنبالش هستند. اخیرا در حال تهیه آلبومی با درون مایه مذهبی هستم زیرا احساس کردم دراین عرصه جای اهل بیت خالی است و من با توجه به تجربه و علاقه ام می توانم توفیق بیشتری داشته باشم.
در سال های اخیر بدلایل گوناگون توجه هیئتها نسبت به هم و نسبت به سازوبرگشان بیشتر شده ، اما متاسفانه قسمت اصلی که همان شعر و آهنگ است مورد بی مهری و کم توجهی قرار گرفته و بنظرم علتش نوع نگاه ها و سطح توقع مردم و نبود شناخت است. البته خیلی سعی می شود کیفیت نوحه ها بالا رود اما این توفیق تنها اندکی در شعر بوجود آمده ونه در بستر آن که ملودی و آهنگ است ، چراکه ما در زمینه مرثیه آهنگساز متخصص تربیت نکرده ایم البته در همه ی بخشها میشود این حرف را تعمیم داد ولی حرمت موسیقی وبلاتکلیفی آن و در نتیجه نادیده انگاریش از طرف اولیای امور ما را از آثار فاخر در مرثیه دور کرده است.
به هرحال بنده تا زمانیکه توفیق داشته باشم، صدایم اجازه دهد و مردم مرا بخواهند و بشود کار کرد،با همیاری دوستان خوبم این راه را ادامه خواهم داد.
معمولا برای نوحه هایی که در ماه محرم اجرا می کنید، چقدر زمان می گذارید؟
چون صحبت از ساخت نوحه شد باید بگویم چند سالست که بنده بیشتر نوحه هایی که برای خود یا دیگر هیئت ها میسازم با مشاوره و همکاری دوست فرهیخته و مجربم جناب سروش رحمانیست البته بغیر از چند نوحه ی اخیرم که تماما کار ایشان است.

واما در پاسخ به سوال شما عوامل بسیاری در این کار دخیل است. ابتدا حال خوب و تعادل روحی و روانی که اثر بسیاری در شروع و ادامه و پایان ساخته ها دارد بعد از آن بستگی زیادی به سفارش هیئت دارد. مثلا اینکه چه فضایی را دوست داردند؛ رجزی می خواهند و حماسی یا عاطفی یا تلفیق آن دو واینکه ضربهای سینه چگونه باشد وآیا جواب مابین نوحه نیاز است یانه و ده ها فاکتور دیگر که در زمان ساخت نوحه اثر دارد،البته به توان خواننده نوحه هم بستگی دارد. برای مثال بعضی خواننده ها صدای بالا ندارند و کار ما را سخت می کنند،چراکه نباید این امر سبب شود کیفیت کار پایین بیاید و از حرارت نوحه کاسته شود لذا تمهیداتی را میطلبد که هم نوحه خوان فشاری را متحمل نشود و هم نوحه شور و حرارت خود را داشته باشد که شاید چند روز وقت بگیرد. اما اگر روند معمولی را بخواهم برایتان بگویم یک تا دو هفته است. البته بعضی اوقات زودتر هم به نتیجه می رسیم گاهی هم البته ممکن است یک ماه زمان بگذاریم. این توضیحات مربوط به کارهایی بود که برای دیگران می سازیم. برای خودمان یک سال هم وقت گذاشته ایم.
به عقیده شما مولفه های هنری مختص به خودتان چه چیزهایی است؟
نقطه اول جذابیت در فرم و اجراست، روند ملودیک منطقی،در نظر گرفتن احساسات هیجانی هیئت، تلفیق شعر و موسیقی و استفاده ی درست از ضرباهنگها و در کنار آن، انتقال معنا.
به این نکته قائل هستید که کار باید ابتدا مورد قبول آقا امام حسین واقع شود؟
همیشه از هیئت ها می خواهم برای ساختن نوحه شان دعا کنندتا کار عنایتی بشود و مورد قبول واقع شودو دغدغه ی همیشگی و اصطلاحم اینست که باید مهر پای کارهایم بخورد، وگرنه اگر همه چیز تکمیل باشد، اما مورد قبول آقا واقع نشود هیچ فایده ای نخواهد داشت، حتی در میان مردم هم پذیرفته نخواهد شد.
ماندگاری و تاثیرگذاری کارها تا چه اندازه برایتان اهمیت دارد؟
جزو لاینفک کار ما است. اگر یک اثر هنری این خصوصیت را دارا نباشد، یک اثر هنری به حساب نمی آید.
آیا این مطلب را قبول دارید که محدودیت های فرهنگی و لغو کنسرت ها عاملی است برای ترغیب هنرمندان و سوق آن ها به سمت هنر آیینی، به خصوص آیین عاشورایی؟
حدود 100 سال پیش شبیه این اتفاق رخ داد. زمانی که فعالیت در زمینه موسیقی خیلی مورد قبول نبود و هنرمندان تحت فشار بودند، تا اینکه جریان از موسیقی صرف به سمت مراسم مذهبی و تعزیه خوانی ها رفت. بسیاری از آوازخوان های آن زمان در تکیه دولت می خواندند و بسیاری از ردیف های حال حاضر از طریق تعزیه و از آن زمان انتقال یافته است. برای مثال بعضی از گوشه هایی که الان در ردیف ها داریم به نام کسی است که آن زمان این گوشه را می خوانده و به نامش ثبت شده است مثل گوشه ی راک صدری.
در یزد نمی توان گفت محدودیت وجود دارد، اما برخی محدودیت هایی که در این زمینه وجود دارد از جنس شهرهای مذهبی است. اما باز هم می بینیم یزد در زمینه موسیقی فعالیت خوبی دارد، هنرمندان بسیاری در این شهر داریم، کلاس های موسیقی بسیاری در حال فعالیت هستند، ولی دوره ای تعداد کنسرت ها رو به افزایش بود که عمده دلیل آن منافع مالی بود و این امر حساسیت ایجاد کرد. من نمی گویم جلوی کنسرت ها باید گرفته شود، اما موافق هم نیستم که در یزد آنقدر محدودیت وجود دارد که هیچ کنسرتی نتواند برگزار شود و هنرمندان تحت فشارهای شدید به سر می برند.
اما هنرمندانی که در زمینه هنر آیینی فعالیت دارند کارشان دیده و شنیده و تقدیر میشود و به همین دلیل از اقبال زیادی برخوردارند. نکته دیگر هم اجر معنوی این آثار است.
تا چند سال پیش هیئت هر محله فرم خاص خود را در نوحه هایش داشت. از اینکه از فرم شما در هیئت های دیگر پیروی شود، ناراحت می شوید و یا آن را به فال نیک می گیرید؟
در یزد یک سبک سنتی داشتیم که همچنان ادامه دارد و تنها شکل آن تغییر می کند. اما سبکی داریم که خاص مرحوم سعادتمند بود که آن هم همچنان ادامه دارد و دیگر نمیشود سبکی را عنوان نمود که تمام خصوصیات یک سبک را دارا باشد
هر کار هنری زمانی موفق است که دیده شده، بازخوانی و حتی بازتولید شده باشد. چه بهتر که غیر از خودت، کسان دیگر هم آن را اجرا کنند این امر مقبولیت کار را می رساند و این جای خوشحالی دارد که کاری، اینچنین مورد قبول واقع شود.
از معیارهای انتخاب شعر برای نوحه هایتان بگویید.
این نکته قابل توجه است که عموما در یزد ابتدا آهنگ تولید و سپس بر روی آن شعر گذاشته می شود. یعنی شاعر به فراخور حس و حال آهنگ شعر آن را می سراید. و در این مرحله فقط مضمونها و نگاه های جدید است که به اشعار جان میبخشد و در نهایت روانی و محکمی و آرایه های شعریست که نوحه را استحکام میدهد و سوال شما آن دسته از هیئتها را شامل میشود که شعری را انتخاب و بر آن آهنگ میگذارند.
شاعر نوحه ها حتما باید یزدی باشد؟ آیا تاثیری روی کارها دارد؟

بله خیلی تاثیر دارد. البته به این معنی نیست که شعرای غیر یزدی نمی توانند این کار را انجام دهند یا از سوی دیگر آن هایی که در یزد حضور دارند حتما می توانند شعری مناسب و تاثیرگذار بسرایند. خیلی ها به خاطر اینکه سال هاست در همین فضا شعر سروده اند می توانند آهنگ های ما را با بهترین کلمات مزین کنند. با این توضیح که ما زمانی که آهنگ را می سازیم یک ماکت کلامی که اصطلاحا مهر نامیده می شود روی آهنگ می گذاریم تا اندازه های شعری را بصورت دیداری در اختیار شاعر قرار دهیم. البته باید بگویم کسانی که ترانه سرایی بدانند یعنی موسیقی و وزن را بشناسند وکلمات تراشیده و پرمحتوا را در اشعارشان در قالبهای آهنگین از قبل آماده شده بریزند و در یک کلام شاعرانگی کنند، تعدادشان انگشت شمار است. شاعر شعر عاشورایی باید غیر از هنر شاعری، شناختی کلی از هیئت و مردم و اتفاقات روز جامعه و همینطور اشراف بر تاریخ عاشورا داشته باشد.
طی این سال ها با کدام شاعران کار کرده اید؟
اکثر شعرهای کارهای من متعلق به آقای محمد کریمی متخلص به مجنون است. یک کار هم متعلق به خانم عالیه محرابی بوده است. البته با استاد کاظم حلبیکار متخلص به ساقی نیز همکاری داشته ام. امسال نیز افتخار داشتم در خدمت استاد شهاب باشم ودیدار ایشان اتفاق مبارکی برای حقیر بود.
موافق استفاده از اشعار بزرگان ادب فارسی همچون مولانا و حافظ در نوحه ها هستید؟
بهتر است بیشتر از نگاه های این بزرگان بهره ببریم و یا تضمینی انجام دهیم. مثل کاری که امسال انجام دادیم”یوسف گمگشته بازآید” به این شیوه، حافظ، نگاهش و بخشی از شعرش را وارد کردیم که من معتقدم بهتر و به¬جاتر است. البته تضمین بیشتر در زمان هایی اتفاق می افتد که شاعر شعر را بسراید و ما آهنگ را از روی شعر بسازیم.
آیا بیشتر نوحه خوانی به پیشرفت موسیقی شما کمک کرده است، یا تجربه در زمینه موسیقی در کار نوحه خوانی تاثیر داشته است؟
لازم و ملزوم بودند، به این معنی که چون من موسیقی کار کرده بودم توانستم در زمینه نوحه خوانی بهتر فعالیت کنم چون بهتر آن را درک می کردم، از سوی دیگر چون در هیئت خوانده بودم، توانستم اجرا و تسلط بهتر داشته باشم و همچنین مخاطب شناسی ام بهتر شود.
سعی کرده اید از تجربیات اساتید نوحه خوانی هم بهره ببرید؟
در سال های اول فعالیتم در هیئت سعدی، نزد حاج جواد آقای مصون که نزدیک به 50 سال است ذاکر اهل بیت اند، چاووشی خوانی را شنیدم . مشوق من نیز آقای کریمی بودند که هم شاعر و هم نوحه خوان هیئت بودند. ولی در آن زمان متاسفانه هیچ مرجعی برای آموزش چهارچوب های نوحه خوانی وجود نداشت، حتی با وجود گذشت 20 سال هنوز هم مرجعی نداریم. در مورد مداحی هم همین طور، داریم کسانی که زیبا می خوانند، اما استاد مداحی نداریم یعنی مداح ردیف دانی که به غیر از ردیف، اطلاعات خوبی از شیوه های مرثیه خوانی در گذشته داشته باشد و مراتب خواندن را طی نموده ودر تولید صدا و تحریر و درک شعر و تلفیق آن تا به آن حد رسیده باشد که بتواند شاگردان ممتاز پرورش دهد.
مسئله ی اطلاعات تاریخی و شناخت مقاتل،خود بحث دیگریست که یک استاد باید به آن وقوف کامل داشته باشد.
آن زمان تنها منابع ما نوارهای نوحه خوانی و تجربه برخی پیشکسوتان بود و تجربیات عامه ای که بعضا راهنما بود؛ برای مثال در هیئت سعدی فردی بود به نام شیراکبر که به من می گفت اگر نوحه ای را که خواندی شنیدی بچه ها در کوچه می خوانند یعنی نوحه ی خوبی آورده ای.
برای خواندن یک نوحه خوب چه معیارهایی را باید رعایت کرد؟
ابتدا تخصص در زمینه شعر و آهنگ. دوم تجربه و چیزی که به این دو رنگ می دهد اعتقاد و باورهای ما است.
این سه لازمه پیشرفت یک اثر است، لازم به توضیح است که تجربه شامل جامعه شناسی، روانشناسی جمعی و فرزند زمان خود بودن، به روز بودن اطلاعات موسیقی، دانستن دغدغه های جامعه، آگاهی از تفاوت نسل و دانستن نیازهای نسل جدید می شود. البته نباید از بقیه ی عوامل غافل شد که قبلا ذکرش به میان آمد و دیگر عامل مهم رسانه است.
به غیر از سبک نوحه خوانی یزدی که مقبولیت عمومی دارد و در ایران شناخته شده است، خودتان سبک دیگری را می پسندید؟
سال 78 که تهران بودم بعضا در جلسات حاج محمود کریمی شرکت می کردم آن زمان هم کار موسیقی انجام می دادم اما چون معنویت این فضاها را دوست داشتم در آن شرکت می کردم. به عقیده من آقای کریمی به نسبت دیگر مداحان هم صدای خوبی دارد، هم از آن به درستی استفاه می کند و هم شعر را به درستی درک والقا میکند البته چند سالست که دیگر تحمل شنیدن هر کار و صدایی را ندارم. ولی گذشته از آن من موسیقی و نوحه خوانی های جنوب را خیلی دوست دارم.
شما یک بار در هیئت از یک ساز هم استفاده کردید. به نظر شما خواندن نوحه با استفاده از ساز تاثیرگذارتر است؟

پیرو این تفکر که همیشه دوست داریم کاری نو و تاثیرگذار ارائه دهیم با مشورت آقای رحمانی ملودی ساختیم، چون تا به حال هیچ کس از ظرفیت هیئت به عنوان یک گروه کر که با ملودی بخوانند استفاده نکرده و شاید ما تنها در کلیسا و سرودهای ملی و میهنی کشورها این نوع اجرا را داشتیم، البته شاید در هیئت ها از سازهایی همچون نی و ادوات کوبه ای مانند طبل و سنج استفاده شود اما در یزد به این شکل کار نشده بود. به همین دلیل به آقای امیدی گفتیم که قصد داریم برای بستر ملودی و شعرمان آهنگی با فضای عاشورایی همانند کار نینوای استاد علیزاده بسازند و این کار انجام و اجرا شد و مورد استقبال هم قرار گرفت، اما محدودیت هم وجود داشت. زیرا برای پخش زنده، هیچ سازی نمی توانست به صورت زنده اجرا داشته باشد.
اندکی هم از محدودیت های کار نوحه خوانی در یزد بگویید.
همیشه برای انجام یک کار نو محدودیت وجود دارد، زیرا پذیرش فضای جدید نیازمند ترک فضای قدیمی است.
نوحه، روضه و عاشورا کلماتی است که سابقه طولانی و تعریف های مشخص دارد، کم ترین تغییر باعث اعتراض خیلی ها می شود، چه برسد به بازتعریف. پس نوآوری نوعی محدودیت در این کار به شمار می رود، مخصوصا اینکه نوعی قداست هم در آن وجود دارد و تو با باورها سر و کار داری، پس دست خیلی باز نیست. مگر اینکه تعریف مفاهیم کار را به کلی عوض کنی.
کلام آخر:
باید در همه حال خدا و اهل بیت(ع) را درنظر بگیریم. هدف و پیام قیام حضرت امام حسین(ع)از طریق صدا و شعر و آهنگ ما به مردم انتقال پیدا می کند پس مسئولیت ما بسیار خطیر است. نکته دیگر اینکه باید قبل از هر چیز به این فکر کنیم اگر حضرت اباعبدالله خودشان امروز حضور داشتند یا فرزندشان حضرت ولی عصر(عج) چه میگفتند ومیگویند و چه پیامی برای ما داشتند؟ و”امروز ما رسولان این پیامیم”.

 

منبع: شرق یزد

برچسب‌ها:, , , , ,

دیدگاهتان را بنویسید